عکس | حکمهای جالب آقای قاضی! | ماجرای عدد ۸ در احکام قاضی جوان
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۸۳۷۷۱
به گزارش همشهری آنلاین، قاضی خوشفکر دادگاه لواسانات در تازهترین رأی خود حکم داد که مردی که لیسانس حقوق داشت و با معرفی خود بهعنوان وکیل مرتکب جرم شده بود، به جای رفتن به زندان، برای ۸دانشجوی حقوقی که تحت پوشش بهزیستی هستند، کتاب و بستههای آزمون وکالت تهیه کند.
قاضی میثمحسینپور پیش از این و زمانی که دادیار دادسرای ویژه سرقت بود هم بهدلیل تصمیمات قضایی که گرفته بود، مشهور شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی بعدها وقتی پشت میز بازپرسی دادسرای جنایی تهران نشست، در اقدامی نوآورانه تصمیم گرفت خودنویسی را که زمان دادیاری از آن برای صدور قرار منع تعقیب متهمان و آزادی آنها استفاده میکرد، بفروشد و پولش را خرج آزادی زندانیان مالی کند. با خرید خودنویس از سوی یک خیر دستکم ۱۰۰زندانی آزاد شدند اما این همه کارهای منحصربهفرد آقای قاضی نبود.
او زمانی که بازپرس جنایی بود با همکاری اعضای تیم ملی کشتی آزاد و فرنگی، جام و ۲پیراهن ملیپوشی را فروختند و با پول آنها چندین زندانی دیگر را آزاد کردند و حالا که بهعنوان رئیس شعبه۱۰۲ دادگاه لواسانات، در حال قضاوت است، تلاش میکند با استفاده از آرای جایگزین حبس، از ورود افرادی که برای نخستین بار مرتکب جرائم سبک شدهاند به زندان جلوگیری کند. گفتوگو با این قاضی خوشفکر را بخوانید.
از حکمهای جایگزینی بگویید که تاکنون برای مجرمانی که سابقه کیفری نداشتهاند صادر کردهاید.
در مدت ۲ماهی که رئیس شعبه۱۰۲ دادگاه لواسانات شدهام، در پروندههایی که جرائم رخ داده کم اهمیت بوده و یا شاکی رضایت داده، از مجازات جایگزین به جای فرستادن متهم به زندان استفاده کردهام. در این دو ماه، ۳حکم مجازات جایگزین استفاده کردهام که آخرین مورد مربوط به فردی بود که برای نخستین مرتبه مرتکب جرم شده بود.
جزئیات این پرونده را توضیح میدهید؟
مردی بود که به تازگی لیسانس حقوقش را گرفته بود و در یک سازمان دولتی کار میکرد. ظاهرا او در یک دورهمی شرکت کرده و از یکی از آشنایانش شنیده بود که یک زمین در لواسانات دارد اما سند تکبرگ ندارد و برای گرفتن این سند با مشکل روبهرو است. متهم به دروغ خود را وکیل معرفی کرده و با گرفتن مبلغ ۲۰میلیون تومان وکالت پرونده آن فرد را بهعهده گرفت اما در نهایت وقتی نتوانست کاری برای موکلش انجام دهد، دروغش فاش شد و با شکایت شاکی، دستگیر شد.
پس از صدور کیفرخواست، پرونده را به شعبه من فرستادند. متهم کارمند یک سازمان دولتی و بهشدت پشیمان بود. از سوی دیگر مرد با آبرویی بود و هیچ سابقه کیفری نداشت. صرفا چون تازه لیسانس حقوقش را گرفته و آشنایی به مسائل حقوقی داشت، چنین ادعایی را مطرح کرده بود و وقتی متوجه شدم که بهشدت پشیمان است به جای حبس از مجازات جایگزین استفاده کردم.
در این پرونده، چه حکمی صادر کردید؟
متهم محکوم به خرید ۸بسته و مجموعه کتاب آزمون وکالت برای ۸دانشجوی تحت پوشش بهزیستی در رشته وکالت شد. راستش این مجموعه کتابها گران است و کمک بزرگی برای دانشجویان تحت پوشش بهزیستی خواهد شد.
مجازات این متهم طبق قانون چه بود؟
براساس ماده ۵۵قانون وکالت، شخصی که دارای پروانه وکالت نباشد و در این شغل دخالت کند به یک الی ۶ماه حبس محکوم خواهد شد.
ظاهرا این نخستین حکم جایگزین نیست که صادر کردهاید؟
۲مورد دیگر هم مجازات جایگزین درنظر گرفتم؛ یک نفر متهم به تصرف عدوانی بود و دیگری به جرم توهین بازداشت شده بود. یک نفر ملک فردی که در کشور آلمان زندگی میکرد را تصرف کرده بود؛ خانه باغی در لواسان بود. البته مدعی بود که خانه باغ را از یک فرد کلاهبردار خریده است که خودش بهخاطر این مسئله شکایت کرده و پروندهاش در حال پیگیری بود اما موضوعی که در شعبه من مطرح بود شکایت مالک اصلی بود که مدعی بود فردی خانهاش را تصرف کرده است.
براساس ماده ۶۹۱ قانون مجازات اسلامی هرکس به قهر و غلبه داخل ملکی شود که در تصرف دیگری است اعم از آنکه محصور باشد یا نباشد علاوه بر رفع تجاوز حسب، مورد به یک تا ۶ماه حبس محکوم میشود. در این پرونده چون متهم از تصرف عدوانی بیاطلاع بود و سابقهای در پروندهاش نداشت، به جای حبس، وی را محکوم به خرید ۸دست لباس گرم برای ۸کودک کار و کاشت نهال برای ۸کودک کار به نام آنها کردم که مجازات اجرا شد.
پرونده دیگر هم مربوط به دعوای ۲همسایه بود. یک نفر در بالکن دیگری زباله انداخته و همین مسئله باعث درگیری میان آنها شد و پروندهای در دادسرا شکل گرفت. یکی از همسایهها از دیگری به اتهام توهین شکایت کرده بود که وقتی پرونده را به شعبه من فرستادند، من حکم دادم تا فردی که اقدام به توهین کرده ۸حدیث و آیه درباره حرمت و آبروی افراد پیدا کند. او باید ۸آیه را حفظ میکرد، مینوشت و برای من میآورد که مجازاتش اجرا شد.
در همه احکام از عدد ۸ استفاده کردهاید؛ مثل حفظ ۸آیه و.. دلیلش چیست؟
به نیت امام رضا که هشتمین امام شیعیان است و من ارادت خاصی به امام رضا دارم. قطعا تا زمانی که رئیس شعبه هستم در پروندههایی با جرائم کم اهمیت، از مجازات جایگزین استفاده خواهم کرد. البته در مقابل با مجرمان پروندههای جرائم خشن که امنیت مردم را به خطر میاندازد بهشدت برخورد میکنم.
کد خبر 741305 منبع: روزنامه همشهری برچسبها دادگاه خبر مهم زندان حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: جشنواره فیلم فجر دادگاه خبر مهم زندان حوادث ایران مجازات جایگزین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۸۳۷۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلاق بهخاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
زن جوان وقتی یک روسری قرمز رنگ و عروسک دخترانه در خودروی همسرش پیدا کرد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.
به گزارش مشرق، مقابل یکی از شعبههای دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بیقراری قدم میزد چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی
دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل میکند. در این پرونده میبینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه میداد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق میکرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمیشد اما با سادهانگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.
با این حال زوجهای جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پلهای پشت سر را خراب میکند.
منبع: روزنامه ایران